دختران من

همیشه خدا با شماست

صبای عزیزم ٢هفته مریض شدی دکترکه رفتیم گفت سالمی ولی تا٤شب تب شدید میکردی من وبابات بالای سرت بودیم نمی دانستیم چکارکنیم فکرمی کردیم ازدندانت است ولی نبود تاروز٤ فهمیدیم که سرخک گرفتی تمام صورت قشنگت پرازدونه های قرمز شده بود خیلی دلم برات می سوخت خیلی بی تابی میکردی نمی گذاشتی مامانی کارهایش را بکند دائم باید بغلت میکردیم . تابعداز٢هفته خوب شدی وخندیدی خیلی خوشحال شدیم عزیزیت اسما هم خوشحال بود که تو خوب شدی مادربرات دعاکرد ومامان جون وباباجونت هم خیلی برات دعا کردن همه احوالت را می پرسیدن عمه - خاله - دایی - زن دایی همه نگرانت بودن خدا کمک کرد وخوب شدی ازخدا ممنونم که دوباره سالم وسرحال هستی . اسماء عزیزم دیروز روز معلم بود برای خانم مع...
13 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختران من می باشد