تفریح
سلام به گلهای زندگیم
امروز خاطره بیرون رفتنمون با خاله اینا رو براتون می نویسم :
چند شب بود که باباتون شب کاربود وشما حسابی حوصلتون سررفته بود به خاطرهمین روز جمعه خالتون زحمت کشید نهاردرست کرد ورفتیم بیرون مامان جون هم همراهمون بود شکرخدا جای خیلی خوبی پیدا کردیم. پرازمرغ وخروس وبوقلمون کنارمون هم آب روان رد می شد وشما ها هم ازخداخواسته ازاول صبح که رفتیم تا عصرداخل آب بودید ظهر هم که نهارخوردیم صبا واسماء همراه دخترخاله هاشون مائده ومارال ظرفها را شستند حتی لیوانهای یک بارمصرف راهم شسته بودند خیلی بهتون خوش گذشت دست خاله وشوهرخاله درد نکنه .این هم چند تا عکس درحال شستن ظرفها
این عکس صبا واسماء ومارال ومائده
این هم مارال واسماء درحال شستن لیوان
اسماء وصبا
مائده ومارال دخترخاله های اسماء وصبا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی