سیزده به در
دخترهای خوشکلم امسال هم ١٣ به درخوبی داشتید البته روز ١٢ فروردین همراه خاله طاهره و عموی من ودخترعمو به فیروزآباد رفتیم خوب بود خوش گذشت البته صبا خانم توراه خیلی اذیت کرد آخه توماشین حوصله اش سرمیره نهارو فیروزآباد خوردیم وشما هم رفتیم بازی عصرهم زود راه افتادیم به سمت شیراز نزدیک های شیراز کناریک کوه آتیش روشن کردیم وکاهو ترشی خوردیم ولی حسابی سرد بود فردا صبح که ١٣ فروردین بود نهاررفتیم بیرون اسماء خیلی حوس پیتزا کرده بود هرچی خاله طاهره ومامان جون زنگ زدن که نهار بیایید اونجا گفتم نه بعدش هم رفتیم خونه مامان جون با خاله وبچه ها رفتیم پارک ایرانی عصرهم شمابازگفتید بریم بیرون نزدیک خونه مامان جون اینا زمین که دارن درخت می کارند تا پارک درست کنند رفتیم اونجا چون خلوت بود حسابی بازی کردیدبا گلها برای خودتون تاج درست کردید صبا هم یک سگ ودید حسابی دوید دنبالش تا بره پیشش عصرهم دایی وزن دایی امدن همه دورهم چایی خوردیم ورفتیم خانه چون اسما باید آماده میشد برای فردا بره مدرسه
عکسهای ١٣ رو درادامه مطلب گذاشتم ببنید .
این هم اسماء ودخترخاله هاش
این هم عکس اسما خانم که با مائده ومحمد طاها رفتند روی درخت اسما میترسید که بیفته